دل خسته شد خدایا پس مهربان من کو؟
هم قصه گوی شب ها هم داستان من کو؟
بیماری از فراقش درد مرا فزون کرد
گاهی ز آه گویم شیرین زبان من کو؟
از هجر دیدگانش چشمم به در سیه شد
حالی به یأس گویم آن دیدگان من کو؟
آشفته خاطرم کرد پس آخرین نگاهش
تاب و توان من رفت دُرّ گران من کو؟
فصل خزان چو بگذشت دل شاد شد بهار است
هم در بهار گفتم عنبر فشان من کو؟
از خانه ی دل من شمس امید رفته است
ای نازنین بگوپس آن آسمان من کو؟
همراه غنچه بودم دربوستان مستی
ای بلبلان بگویید پس دل ستان من کو؟
سرو جوان من رفت از چشمه آب آرد
آب روان نیاورد.سرو جوان من کو؟
سرو جوان من کو؟ شیرین زبان من کو؟
شرح زبان من کو؟صحن بیان من کو؟
ای کاش او بیاید ایوب سوی قلبم
من هم دگر نگویم نامهربان من کو
نظرات شما عزیزان:
anna
ساعت16:43---13 تير 1391
slm.ayoub jan.khobi?
migam to cheghad ba ehsasi hame chiro ba poem j midi.
شكوفه
ساعت23:52---12 تير 1391
فاطمه
ساعت11:37---12 تير 1391
سلام
خیلی زیبا بود دست مریضاد
mehraban
ساعت16:42---1 تير 1391
صداي باران زيباترين ترانه ي خداست،
که زندگي را در طنينش برايت تکرار ميکند !
نکندفقط به گل آلودگي کفشهايت بينديشي ...
(دکترشريعتى)
فیروزه
ساعت19:24---31 خرداد 1391
مرسی سر زدین .خوشحال شدم
maryam
ساعت11:36---31 خرداد 1391
بزرگ که میشوی....
غصه هایت زود تر از خودت قد میکشند
دردهایت نیز
غافل از انکه لبخند هایت را
در آلبوم کودکی ات جا گذاشتی..........
mehrabanخستگی را تو به خاطر مسپار
ساعت19:27---30 خرداد 1391
زندگی اتفاق غریبی است… عرصه جولان آدم ها… که مدام در حرکتند و در شتاب… آدم هایی که می دوند برای زنده ماندن… برای چند ساعت و چند ثانیه بیشتر ماندن… می دوند برای رسیدن به چیزهای بیشتر… اما درست آن موقع که می خواهند از آن لذت ببرند.. دیر می شود… و باید رفت… می رود بی آن که …
کاش در عبور همین ثانیه ها و در میان دویدن همین آدمها، به فکر قدم زدن باشیم… قدم زدن برای زندگی… برای زندگی کردن…
رزیتا
ساعت14:55---30 خرداد 1391
سلام ممنونم..وب سایت شمام خوشگله.موفق باشی
پونه
ساعت0:00---30 خرداد 1391
تو این موقع شبم بیداری
g
ساعت19:52---29 خرداد 1391
وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی....گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم
zoha
ساعت17:37---29 خرداد 1391
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم!!!
من شرمسار این همه
تحملم …
zoha
ساعت17:37---29 خرداد 1391
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم!!!
من شرمسار این همه
تحملم …
zoha
ساعت17:36---29 خرداد 1391
pardis
ساعت15:26---29 خرداد 1391
دل آرام را بی تاب میکنی! دل بی تاب را آرام !
آخرش نگفتی: تو ، دردی یا درمان؟
فیروزه
ساعت11:48---29 خرداد 1391
این روزها مجنون هم كه بشوی...
ليلی ات را ميبرند ...
با ماشين شاسی بلند...
ghazal
ساعت10:48---29 خرداد 1391
gdk;l ;vnd ofv fni gdk;j ;kl
he far30 nabod
migam linkam kardi beggggggggo
age ham link nakardi bazam bego k linketo del konam
Nina
ساعت0:43---29 خرداد 1391
مي دوني بن بست زندگي كجاست؟
جايي كه
نه حق خواستن داري
نه توانايي فراموش كردن